درخواست طلاق به دلیل متواری شدن زوج
کلمات کلیدی:
مرجع صدور: شعبه 10 دیوانعالی کشور
چکیده: چنانچه زوج به جهت ترس از اجرای حکم مهریه و حبس ناشی از آن متواری شود این امر میتواند از موجبات تحقق عسر و حرج باشد و استدلال دادگاه تجدیدنظر مبنی بر اینکه فرار به جهت ترس از حبس موجب تحقق عسر و حرج نمیشود، قابلپذیرش نیست.
مستندات
تاریخ رای نهایی: 1393/08/28 شماره رای نهایی: 9309970907000536
خلاصه جریان پرونده
به حکایت پرونده کلاسه 901737 شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی لاهیجان، خانم ف.س. فرزند ع در تاریخ 16/11/90 دادخواستی بطرفیت شوهرش آقای م.ی. فرزند ق تقدیم و صدور گواهی عدم امکان سازش (حکم طلاق) را به لحاظ عدم حضور زوج در ایران و ترک انفاق و مواجه بودن با وضعیت عسر و حرج، تقاضا نموده است و توضیح میدهد که: بهموجب سند شماره 4755- 4/4/85 تنظیمی در دفتر رسمی ازدواج شماره… املش همسر قانونی خوانده بوده و حدود یک سال است که زوج در خارج از ایران به سر میبرد و در این مدت از پرداخت نفقه استنکاف نموده است و او، در عسر و حرج و بلاتکلیفی قرار دارد. موضوع، ابتدا به شورای حل اختلاف بازکیا گوراب لاهیجان ارجاع شده و با عدم حصول نتیجه، در مرجع قضایی مطرح گردیده است. به دستور دادگاه وقت رسیدگی تعیین واز طرفین دعوت بهعملآمده است. در جلسه دادرسی مورخ 13/4/91 که در غیاب خوانده تشکیل یافته، خواهان اظهار میدارد: «…. بهموجب سند ازدواج شماره 4755- 4/4/85 با خوانده ازدواج رسمی و شرعی نمودم فاقد فرزند مشترک میباشیم به لحاظ عدم پرداخت نفقه ادامه زندگی مشترک غیرقابلتحمل بوده، تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش مبنی بر طلاق خود را دارم. مهریه 313 قطعه سکه طلا بوده که اقدام کردم سیزده قطعه سکه طلا از مهریهام را بذل و به وکالت، قبول ما بذل مینمایم. در مورد جهیزیه دادخواست تقدیم کردم در جریان رسیدگی است. حامله نمیباشم. غیر از مابقی مهریه (سیصد عدد سکه طلا) و جهیزیه در مورد سایر حقوق مالی ناشی از زوجیت ادعایی ندارم. در خصوص عدم پرداخت نفقه در استشهادیه اشتباهاً قید شده که همسرم خارج از کشور است. او در خانه پدرش میباشد مرا ترک و از پرداخت نفقه خودداری مینماید. شهود دارم حاضرم معرفی نمایم.» در ادامه کار، دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر و مقرر داشته است هر یک از زوجین داور واجد شرایط خود را تعیین و در مهلت قانونی معرفی نماید. به همین لحاظ زوجه، پدرش آقای ع.س. را به داوری خود معرفی نموده و با توجه به عدم معرفی داور زوج در مهلت مقرره، به تاریخ 1/11/91، دادگاه آقای ق.ی. (پدر او ) را بهعنوان داور مشارالیه تعیین کرده است. گزارش داور زوجه به وارده شماره 101027- 27/4/91 و گزارش داور زوج بوارده شماره 103014- 24/11/91 ضمیمه سابقه شده و اظهارنظر آنان مبین عدم توفیق در ایجاد سازش و اصلاح بین زوجین میباشد. آقای م.ف. به وکالت از زوج (خوانده) معرفی گردیده است. حسب تصمیم مورخ 23/5/1391 دادگاه، قرار استماع شهادت شهود صادرشده است. در جلسه مورخ 29/9/1391 دادگاه خواهان اظهار میدارد: «…به لحاظ ترک زندگی مشترک و عدم پرداخت نفقه و ایراد ضرب عمدی، ادامه زندگی مشترک غیرقابلتحمل بوده، تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش مبنی بر طلاق خلع را دارم. دو سال اتریش بوده، اخیراً به ایران بازگشته به من مراجعه نکرده است به لحاظ تخلف همسرم از شروط ضمنالعقد، تقاضای طلاق وکالتی را دارم. دلیلم شهود میباشد که معرفی مینمایم.» اظهارات دو نفر از شهود معرفیشده به شرح آتی مورد استماع قرارگرفته است:1- آقای ن.ر. فرزند م.ح 54 ساله، شغل راننده تاکسی، باسواد اهل و مقیم بین کلایه لاهیجان، فاقد سابقه محکومیت کیفری و رابطه خادم و مخدومی با طرفین، بیان داشته است که: «اطلاع دارم مدت دو سال است آقای م.ی. متواری و ناپدید است سه الی چهار روز است که در رودبنه حاضر شده و مغازه بازکرده است. اطلاع کامل دارم که نفقه را پرداخت نکرده است و احوال همسرش را نگرفته است. در موردایراد ضرب عمدی، من ندیدم، سروصدا در منزل آنها را میشنیدم چون یکزمانی همسایه بودیم، چند بار اختلاف شد من دخالت کردم، آنها را آشتی دادم بازهم اختلاف شد در جریان زندگی آنها بودم» 2-آقای ح.الف. فرزند غ، 42 ساله، کشاورز، باسواد، اهل و مقیم لاهیجان، فاقد محکومیت کیفری و رابطه قرابت و خادم و مخدومی با طرفین گفته است که: «حدود 6 الی 7 ماه است خانم ف در منزل پدرش میباشد اطلاع ندارم که نفقه داده یا خیر، خودم شاهد کتککاری نبودم فقط از خود خواهان شنیدم». وکیل خوانده نیز اظهار میدارد: «ادعای خواهان محترم مبنی بر ترک انفاق موکل و ایراد صدمه بدنی و عسر و حرج را قبول ندارم چراکه موکل در تیرماه اخیر به لحاظ محکومیت مهریه و حکم جلبی که برای او اخذ شده، حضور نداشت و استناد به شهادت شهود با توجه به اظهاراتشان در جلسه که جملگی این اظهارات صرفنظر از اینکه احد از آنان ذیل استشهادیه را امضاء ننموده و احد دیگر اظهار بیاطلاعی نموده و آخرین شاهد، فامیل خواهان بوده، وجاهت قانونی نداشته و ندارد نمیتواند مستند اثبات ادعای خواهان باشد. لذا با عنایت بهمراتب فوق، تقاضای رسیدگی و ردّ دعوی مطروحه میشود.» به دستور دادگاه وقت رسیدگی تجدید شده از سایر گواهان موردنظر هم امکان تحقیق، باشد در جلسه مورخ 1/11/1391 دادگاه گواهی دو نفر دیگر که تعرفه شده بوده به شرح زیر استماع گردیده است: 1- آقای ر.الف. فرزند م.ع.33 ساله، کشاورز، باسواد، اهل و مقیم سرشکه لاهیجان فاقد سابقه محکومیت کیفری و رابطه قرابت و خادم و مخدومی با طرفین اظهار نموده است: «من با آقای س دوست و رفتوآمد خانوادگی دارم مدتی است زوجین با یکدیگر اختلاف دارند. در داخل خانه، زوج با زوجه جروبحث میکرد. مشاهده کردم ولی ضربوجرح را ندیدم. م.ی. ازلحاظ مالی ضعیف است، نفقه هم به همسرش نداده است. اطلاع دقیق ندارم فکر نمیکنم که داده باشد.»2 – آقای م.ن. فرزند م.ق. 49 ساله باسواد، کاسب، اهل و مقیم بازکیا گوراب، فاقد سابقه محکومیت کیفری و رابطه قرابت و خادم و مخدومی با زوجین چنین اظهار میدارد: «حدود 30 الی 40 سال است که خانواده زوجه را میشناسم من با چشم خودم ندیدم که زوج وی را کتککاری کرده باشد، ولی زمانی که کتک میخورد ناراحتی زوجه را دیدم و میگفت شوهرم مرا مورد ضربوجرح قرارداده است. نفقه او را هم پرداخت نمیکرد. حدود یک سال است که م.ی. را در منزل زوجه ندیدم. چند بار اختلاف کردند من دخالت کردم که حلوفصل شود ولی جور درنیامد.» سرانجام دادگاه ختم رسیدگی اعلام و رأی شماره 100451- 28/4/92 را به شرح آتی صادر کرده است: «… با توجه به محتویات پرونده، ملاحظه اسناد و مدارک ابرازی، نظر به احراز رابطه زوجیت به نحو دائم فیمابین متداعین به شرح سند نکاحیه مندرج در پرونده و با التفات به احراز عسر و حرج زوجه به شرح گواهی گواهان تعرفه شده که حکایت از عدم پرداخت نفقه توسط زوج به مدت بیش از شش ماه دارد و اینکه سعی و مساعی دادگاه و داوران در اصلاح ذاتالبین زوجین مؤثر واقع نگردید و کماکان زوجه اصرار به مفارقت و جدایی دارد و زوجین فاقد اولاد میباشند و با توجه به اینکه زوجه مهریه خویش را بهطور جداگانه مطالبه نموده و قسمتی از مهریه به تعداد 13عدد سکه تمام بهار آزادی و نفقه ایام عده و گذشته و اجرتالمثل ایام زناشویی را بذل نموده و مابقی مهریه را طلب دارد و در خصوص جهیزیه، جداگانه اقدام نموده است و زوجه حسب اقرارش باردار نمیباشد. همچنین وکیل خوانده ایراد و دفاع مؤثری در قبال مستندات ابرازی به عمل نیاورده و موکل ایشان حاضر به طلاق زوجه نگردید. علیایحال دادگاه با توجه بهمراتب فوق و با احراز عسر و حرج زوجه از ادامه زندگی زناشویی خواسته خواهان را وارد تشخیص و با استناد به مواد 1129 و 1143 و 1145 قانون مدنی و 24 و 27 و 28 و 29 و 32 و 33 قانون حمایت خانواده حکم به عدم امکان سازش بهمنظور اجرای صیغه طلاق قضایی که دارای آثار بائن میباشد، نوبت اول، صادر و اعلام مینماید. ضمناً در اجرای ماده 31 قانون حمایت خانواده سردفتر مکلف به اخذ گواهی وجود یا عدم وجود جنین از پزشک ذیصلاح خواهد بوده مدت اعتبار حکم شش ماه از تاریخ ابلاغ رأی فرجامخواهی یا انقضاء مهلت فرجامخواهی است. رأی صادره حضوری و قابل تجدیدنظرخواهی میباشد.» رأی صادره از جانب وکیل زوج مورد تجدیدنظرخواهی واقع شده و شعبه ششم دادگاه تجدیدنظر استان گیلان با تشکیل جلسات دادرسی مورخ 5/9/92 و 6/12/92 و پس از استماع اظهارات زوجین و وکلای آنان (آقای ب.ج. در مرحله رسیدگی تجدیدنظر به وکالت از زوجه معرفیشده است) بهموجب دادنامه شماره 901549- 15/12/92 رأی خود را به شرح زیر صادر و اعلام میدارد : «.. با عنایت به مجموع اوراق و محتویات پرونده و دقت نظر در لایحه تجدیدنظرخواهی مشارالیه و وکیل او مبنی بر اینکه مخفی بودن وی به لحاظ صدور حکم محکومیت به پرداخت مهریه بود که به خاطر اینکه دستگیر و زندانی نشود، خود را از دید مأمورین به مدت نه ماه مخفی نموده و در حال حاضر منزلی تهیه و آمادگی خود را برای ادامه زندگی مشترک و پرداخت نفقه اعلام و ادعای خواهان مبنی بر وجود عسر و حرج وی و عدم پرداخت نفقه از سوی زوج متکی به ادله قانونی نبوده و نظریه داوران زوجین مبنی بر به مصلحت بودن مفارقت آنان مستند و متکی به دلیل نمیباشد. بنا بهمراتب فوق دادگاه وجود عسر و حرج را برای تجدیدنظرخوانده (زوجه) محرز ندانسته و ضمن مردود دانستن آن مستنداً به ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی با نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته حکم به بطلان دعوی خواهان بدوی صادر و اعلام مینماید…» دادنامه فوقالاشعار در تاریخ 27/1/93 به آقای ب.ج. وکیل زوجه (خانم ف.س.) ابلاغ شده و نامبرده در تاریخ 11/2/93 با تقدیم دادخواست فرجامی مستدعی رسیدگی و نقض رأی مرجع تجدیدنظر گردیده است. جهات اعتراض وکیل فرجامخواه به شرح لایحه پیوست دادخواست تقدیمی عمدتاً شامل موارد زیر میباشد: 1- ادعای اینکه ترک منزل از جانب زوج بهقصد فرار از دستگیر شدن او بوده قابل توجیه نیست و با مفهوم ماده 1102 قانون مدنی مغایرت دارد 2- با اجازه ماده 1082 قانون مدنی زن مجاز به مطالبه مهرش میباشد و تکلیف زوج هم در پرداخت آن است. لذا مطالبه مهریه یا صدور اجرائیه در آن خصوص، ترک زندگی زناشویی یا متواری شدن یا استنکاف زوج از ایفاء وظایف زوجیت را تجویز نمیکند. لایحه جوابیهای از زوج در پرونده ملاحظه نمیشود. پرونده با اقدامات دفتری به دیوان عالی کشور ارسال گردیده که پس از وصول آن و ارجاع به این شعبه، تحت کلاسه بالا در دستور کار قرارگرفته است. لایحه وکیل موصوف به هنگام شور قرائت میشود.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی میدهد:
رای دیوان
بر رأی شماره 901549- 15/12/92 شعبه ششم دادگاه تجدیدنظر استان گیلان ایرادات زیر وارد است: 1- خوانده و وکیل او، مخفی شدن نهماهه زوج را به علت صدور حکم علیه وی بر پرداخت مهریه و صدور برگ جلب و بیم دستگیری و زندانی شدن او قلمداد کردهاند. این ادعا یا دفاع که اساس رأی مذکور در اعلام بطلان دعوی خواهان قرارگرفته فاقد توجیه است زیرا مفهومی جز قانونگریزی ندارد. 2- مخفی شدن زوج به نحو مرقوم، ضمناً در راستای تأیید صحت ادعای زوجه دایر بر ترک زندگی مشترک و استنکاف از تأدیه نفقه میباشد. 3- مفاد دادنامه معترضعنه، علیالظاهر در مواردی با مفهوم دادنامه شماره 200235- 7/3/92 شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان گیلان متعارض است. زیرا در رأی قطعی اخیرالذکر، ترک زندگی مشترک و عدم تأمین بخشی از نفقه زن موردپذیرش دادگاه بوده و حالآنکه در رأی فرجامخواسته عدم پرداخت نفقه زوجه، بلا دلیل تلقی شده است، به همین لحاظ اقتضاء داشت سوابق مربوط به دادنامه مزبور مطالبه و پس از ملاحظه و تهیه گزارش مفیدی از آن، سپس مبادرت به اتخاذ تصمیم میگردید. بنا بهمراتب تحقیقات انجامشده ناقص تشخیص و مستنداً به بند 5 ماده 371 قانون آیین دادرسی مدنی و بند الف ماده 401 آن قانون، دادنامه فرجامخواسته نقض و رسیدگی مجدد به همان شعبه صادرکننده رأی منقوض ارجاع میشود.
رئیس شعبه 10 دیوان عالی کشور – مستشار
عبداله پور – میرمجیدی